آرام ش، گاه ی...

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دو سه تا کوچه و پس کوچه و به اندازه یک عمر بیابان دارد ...

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دو سه تا کوچه و پس کوچه و به اندازه یک عمر بیابان دارد ...

کاش می‌شد آدمی،
گاهی، فقط گاهی،
به اندازه نیاز بمیرد،
بعد بلند شود،
خاک هایش را بتکاند،
دلش خواست برگردد به زندگی‌
و اگر دلش نخواست بخوابد تا ابد ...

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

پیر شدن 
از جایی شروع میشه که شبها، 
به جای رویاپردازی واسه آینده،
با خاطرات گذشته به خواب میری...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۴
نیما صالحیان

گاهی سکوت می کنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی

گاهی سکوت می کنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری

سکوت گاهی یک اعتراضه و گاهی هم انتظار

اما بیشتر وقتها سکوت برای اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه

و این یعنی همون حس تنهایی...


" خسرو شکیبایی "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۲۱:۴۲
نیما صالحیان

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر می شود گاهی


عقاب تیز پرواز دشتهای استغنا

اسیر پنجه تقدیر می شود گاهی


صدای زمزمه ی عاشقان آزادی

فغان و ناله ی شبگیر می شود گاهی


نگاه مردم بیگانه در دل غربت

به چشم خسته ی من تیر می شود گاهی


مبر به موی سپیدم گمان به عمر دراز

جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی


بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد

کلام حق دم شمشیر می شود گاهی


بگیر دست مرا آشنای درد بگیر

مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی


به سوی خویش می کشد مرا چه خون و چه خاک

محبت است که زنجیر می شود گاهی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۸
نیما صالحیان